قبل از اینکه به این موضوع مهم و چالشهای خانواده کودکان استثنایی بپردازیم، باید بدانیم که هدف خانواده توانمند چیست؟ بیشتر خانوادهایی که پی میبرند که فرزندان با نیازهای ویژهای دارند نمیدانند چگونه با آنها برخورد کنند. در این مطلب به بررسی خانواده کودکان استثنایی میپردازیم.
در ابتدای امر اغلب این خانوادهها زانوی غم بغل گرفته و هیچ اقدامی برای تربیت کودکان استثنایی خود نمیکنند. برای همین ما تصمیم گرفتیم در این مطلب قدمی برای آموزش این خانوادهها برداریم.
5 برنامه کاربردی عالی برای استفاده کودکان سندروم داون
سازگاری با شرایط اولین قدم پذیرش کودکان استثنایی
برنامههای آموزش خانواده کودکان استثنایی به موازات اینکه یک کودک استثنایی در حال رشد است و از سویی دیگر در ارتباط با جامعه است، باید به طور دائم ادامه داشته باشند. بنابراین والدین نیاز دارند تا بروز شوند و این امر جز از طریق آموزش مستمر امکان پذیر نیست.
این خانوادهها باید برای آموزش خود هم در بحث روانشناسی و هم در بحثهای تربیتی و بهداشتی و غیره توجه داشته باشد. آنها با آموزش صحیح در این زمینهها میتوانند هم به خود و هم به کودک خود کمک فراوانی نمایند.
همانطور که بیان شد اگر برنامههای آموزشی فقط به بحث مسائل تربیتی کودک تکیه کند، سودمند نخواهد بود. چرا که والدین باید در درجه اول فرزند خود را به درستی بشناسند تا بتوانند نیازهای ویژه آنها را تشخیص دهند. همچنین آموزشها باید با شرایط زندگی این خانوادهها منطبق باشد.
توجه به تفاوتهای فردی
برنامه آموزش خانواده که ارائه میشود ممکن است برای بعضی والدین سودمند باشد، اما این برنامه ممکن است برای برخی دیگر کارایی لازم را نداشته باشد. به همین علت باید به تفاوتهای فردی کودکان و خانواده آنها توجه کافی نمود.
ازجمله تفاوتهای فردی سن کودک استثنایی در هر خانواده، پیش ادراکات والدین، تجارب والدین، نوع معلولیت و میزان معلولیت کودک استثنایی و غیره است. بنابراین باید بر این اساس برنامه آموزش خانوادهها را تعیین نمود. توجه نکردن به این امور نتیجه آموزش را بدتر از شرایط اولیه نیز خواهد نمود.
از دیگر عوامل مهم محیط رشد کودک است. محیط مناسب موجب تحول، رشد و رفاه کودک استثنایی میگردد و زندگی فردی و خانوادگی کودک را بهبود میبخشد.
مشکلات ارتباطی والدین با سایر اعضای خانواده
با توجه به درگیر شدن بیش از حد والدین بـا کـودک معلول، ممکن است سایر افراد خانواده دچار کمبود توجه تعلیم و تربیت استثنایی و محبت شـو ند و یـا مسـئولیت بیشـتری بـرای مراقبـت از کــودک معلــول بــر عهــده آنــان گذاشــته شــود.
در ایــن خانواده ها، معمولاًخواهران و برادران سـالم بـه فراموشی سپرده میشوند. این امرگاهی سبب ایجاد احساس خشـم، گناه، افسردگی و مشکلات تحصیلی در آنهامیشود.
خطرهایی برای بنیان خانواده
محدودیت در ارتباطهای منطقی و صحیح ایـن گونـه خــانوادهها بــا دیگران بــه دلیل وجــود احساساتی نظیر خجالت، گناه و تمایل بـه پنهان کـردن کـودک موجـب میشود تا آنان از افراد دیگـر فاصـله بگیرنـد. بنـابراین بـه انزوای اجتماعی بیشتر میانجامد.
واکنشهای خانواده در زمان روبرو شدن با کودکان استثنایی
احساس گناه
والدین احساس می کنند. آنها خود را مقصر میدانند و خود را بسیار سرزنش میکنند. والدین فشار روانی و استرس زیادی را متحمل میشوند.
احساس ناکامی و محرومیت
در این رویارویی والدین احساس محرومیت و ناکامی میکنند. حالت روانی سخت و تنش زایی در درون خود دارند. این احساسات دورنی میتواند تبعات بسیار بدی به لحاظ روانشناختی برای والدین به همراه داشته باشد.
انکار واقعیت و اضطراب
در این حالت در واقع مکانیزم روانی –دفاعی انکار در اینجا به ظاهر به کمک والدین می آید تا بتوانند به نوعی با واقعیت کنار بیایند. البته در مقطی کوتاه خانوادههایی که در مرحله انکار هستند در واقع فرزند خود را از ارائه خدمات توانبخشی بهنگام که به گلدن تایم (وقت طلایی) مشهور است محروم می نمایند.
برون فکنی و فرافکنی
والدین برای خلاصی از واقعیت و برای مقابله با اضطراب و تشوش و استرس روانی، معلولیت فرزند شان را به گردن عواملی دیگر می اندازند هرچند که اگر خودشان مقصر بوده باشند.
به عنوان سخن آخر باید بیان نمود که توجه کافی و به اندازه باید به همهی مراحل و موضوعات مربوط به این کودکان توجه نمود. زیرا این کودکان بیشتر ازکودکان معمولی نیازمند توجه والدین هستند.